Saturday 31 October 2009

بدون هيچ اغراقي تو بزرگ قهرمان زماني

شهامتت ستودني است وحيدنياي عزيز ، تو آن لحظه كه تصميم گرفتي در برابراهريمن زمان بايستي و حق را بستاني مي دانستي در برابر چه گرگهاي گرسنه اي ايستاده اي ولي روح حق طلبي تو مانع ترس شد و تو ايستادي ، بدون هيچ اغراقي تو بزرگ قهرمان زماني ، تو فرزند شير پاك خورده كورش هستي فرزند اين خاك پاك ، تو به همه يادآور شدي كه چقدر خطر كردي كه بگوئي زندگي با ذلت بي ارزش است ، كه فردوسي روانپاك مي گويد: اگر مايه زندگي بندگي است دو صد بار مردن به از بندگي
اميدوارم سلامت و استوار باشي قهرمان

Wednesday 28 October 2009

وقتي پاسدارها سراغ من آمدند . . .

وقتي پاسدارها سراغ كمونيست ها رفتند ، من ساكت ماندم ، چون من كمونيست نبودم ، وقتي حزب ملي را دستگير كردند ، من ساكت ماندم ، چون من عضو نبودم . وقتي مجاهدين را مي گرفتند ، من ساكت ماندم ، چون من مجاهد نبودم . وقتي دانشجوها را دستگير كردند ، من ساكت ماندم ، چون من دانشجونبودم . وقتي سراغ اصلاح طلبان رفتند من اعتراض نكردم ، وقتي سراغ من آمدند ديگر كسي براي اعتراض نمانده بود .
********
با الهام از شعر "وقتي آنها آمدند براي " از مارتين نيمولر كه در پائين به فارسي وانگليسي آورده ام
*******
وقتي نازيها سراغ كمونيست ها آمدند ، من ساكت ماندم چون من كمونيست نبودم . وقتي سوشيال دمكرات ها را دستگير كردند ، من ساكت ماندم ، چون من سوشيال دمكرات نبودم . وقتي سراغ اتحاديه هاي صنفي رفتند من ساكت ماندم ، چون من عضو نبودم . وقتي سراغ يهوديها رفتند ، من ساكت ماندم ، چون من يهودي نبودم . وقتي سراغ من آمدند ديگر كسي براي اعتراض نمانده بود *******
When the Nazis came for the communists,I remained silent;I was not a communist.When they locked up the social democrats,I remained silent;I was not a social democrat.When they came for the trade unionists,I did not speak out;I was not a trade unionist.When they came for the Jews,I remained silent;I wasn't a Jew.When they came for me,there was no one left to speak out

Tuesday 27 October 2009

زيد آبادي

زيد آبادي بي پناه در دست دژخيمان بايد معظم از دست رفته (بگذريم كه هيچوقت نبوده) خامنه اي را بر گردادند

Friday 23 October 2009

شنيدم مرده اي حسرت به جانم

خيانت كرده اي بر جان ملت
شرافت پيش تو آخر خزانه
ندا ، سهراب ، كيانوش وترانه
توهم نيست خويت چون ددانه
بگيرد دامن آلوده ات را
همه خون دليران زمانه
شنيدم مرده اي حسرت به جانم
فقيه كذب نادان ناتوانه
چرا بايد بميرد ديو راحت
سرانجام تو آخر پر فغانه
*********

Thursday 22 October 2009

ذره ذره وجودمان را مي درند تا . . .

وقتي ذره ذره يك زخم در بدن ايجاد مي شود ه*ر چقدر گسترده تر و عميق تر مي شود ما هم با آن كنار مي آئيم گاهي زخمي را به كسي نشان مي دهيم و آن شخص با ديدن آن صحنه شوكه مي شود ، اين اتفاق براي من افتاده خودم با آن كنار آمده ام به قول معروف چشمم عادت كرده ولي اگر همان زخم بر اثر اصابت ناگهاني جسمي سخت مثلا چاقو ايجاد شود بدن بلافاصله واكنش شديد عصبي نشان مي دهد . حكايت ذره ذره زخمي شدن ما از طرف حكومت است ذره وجودمان را مي درند كه واكنش شديد ناگهاني نشان ندهيم . كاش شرايط را درك كنيم و از آن زخم عميق جلوگيري كنيم كاش به وجود هر كس ارزش دهيم و نگذاريم يك به يك فرزندان اين سرزمين را در بند و در خاك كنند .
*********

Saturday 17 October 2009

من يك ايراني ام و اسارت را نه بر خود و نه بر فرزندانم بر نمي تابم

حدود 1400 سال پيش پدران ما در مقابل حمله اعراب ايستادگي نكردند و بعد از صدها سال هنوز فرزندانش در عذابند ، با بي تفاوتي در مقابل دشمن (حكومت اسلامي) فقط به خودمان ظلم نمي كنيم دشمن را براي ظلم تا نسلها تقويت مي كنيم ، من يك ايراني ام و اسارت را نه بر خود و نه بر فرزندانم بر نمي تابم
*********

Wednesday 14 October 2009

كاش مردانگي را از آن زن آبرودار مي آموختي

آقاي كلهر ! اسم خودت را پدر مي گذاري ؟ اسم خودت را همسر مي گذاري ؟ (دست كم به مدت 34 سال، تاريخ ازدواج مهرماه 53 ) اسم خودت را مرد مي گذاري ؟ انصافاً با هيچ مقياسي حتي مرد نيستي . براي پست و مقام ؟ براي ا.ن ؟! آنقدر آن ميز و آن تابلوي كناردرب اطاقت با عنوان "مشاور رئيس جمهور " ارزشمند است كه همسر بودنت را انكار مي كني ؟ كدام رئيس جمهور ؟ رئيس پروژه جنايت و تقلب هم نيست ، پادوي ولايت وقيح است براي اوامر وقيحانه ! كاش كمي مردانگي را از آن زن آبرودار مي آموختي كه حالا پس از سالها آبروداري حتي پيش فرزندانش ، او را به نا چيزي فروختي ! طبيعي است دو نفرحتي بعد از سالها به هر دليلي نخواهند با يكديگر زندگي كنند اما شرط انصاف و انسانيت نبود كه براي پاك كردن صورت مسأله (پناهندگي نرگس ) همسر بودنت را در رسانه ها حاشا كني . كاش كمي شعور داشتي و مي دانستي اين ميزها حتي به كساني كه با عزت آمدند و با شرف كار كردند وفا نكرده واي بر تو .
*********

Sunday 11 October 2009

.

Friday 9 October 2009

وقتي شاهد جامعه عصر خويش نيستي

وقتي شاهد جامعه عصر خويش نيستي ، وقتي شاهد شهيد جامعه عصر خويش نيستي ، هر كجا كه ميخواهي باش چه به نماز باشي چه به شراب نشسته باشي هر دو يكيست
****
دكتر شريعتي
***********

Wednesday 7 October 2009

در نماز عشق چه خواندی؟

تو در نماز عشق چه خواندی؟ که سال‌هاست بالای دار رفتی و این شحنه‌های پیر از مرده ات هنوزپرهیز می‌کنند شفیعی کدکنی

Monday 5 October 2009

حالتو مي گيرم به وقتش

همچين حقتو بذاريم كف دستت ،
؟ فكر كردي من بچم نمي شناسمت عنتر

Sunday 4 October 2009

وقتي ا.ن به لنكراني بگه هلو ، گلزار براي مغز بيمار ا.ن چيه ؟

گلزار ثابت كرد يا چيزي به اسم مغز در كله اش ندارد كه بر اين تصور بوده يك ديدار يواشكي بي سر و صدا براي حل مشكلش به جائي بر نمي خورد ، يا يك آشغال است كه با ا.ن سر سفره خون شهدا هم كاسه شده .
پ.ن : وقتي ا.ن به لنكراني بگه هلو ، گلزار براي مغز بيمار ا.ن چيه ؟

Thursday 1 October 2009

تجاوز با لامپ و يك لگد در . . .

يكي از دوستان قديمي را بعد از مدتها ديدم صحبت از همه جا شد و طبيعتاً از مسائل جاري سياسي كشور، خواهرش را مي شناختم و مي دانستم كه همسر يك پزشك است ، مي گفت كه شوهر خواهرش مريضي دارد كه در كهريزك به وي با لامپ تجاوز شده و پس از فرو كردن لامپ با لگد شخص متجاوز در آن قسمت لامپ در بدن آن جوان خرد شده ، نفسم از شنيدن اين ماجرا بند آمد . من به گريه افتادم و او هم كه با بغض اين ماجراي دلخراش و وحشيانه را بازگو مي كرد به گريه افتاد . مي گفت شوهر خواهرش از بستگان دور آن جوان است و فقط به او اعتماد كرده اند در حاليكه وضعيت اين جوان بسيار وخيم است و لامپ به هزاران تكه تبديل شده وعفونت و درد وحشتناك است . من نمي دانم اين موجودات وحشي را خامنه اي در كجا پرورش داده كه اينگونه با مردم رفتار مي كنند .
********