Sunday 22 November 2009

از بردن آبروي رهبري تا تبديل شدن به اشل بي سوادي و حقه بازي و . . .

كردان آبروي زيادي از حكومت برد ، به خوبي به خاطر دارم قبل از رأي اعتماد مجلس به وي ، در مجلس اعلام شد كه نظر رهبري اين است كه ايشان وزير شوند فرداي رأي اعتماد به كردان ، كيهان نوشت كه چنين چيزي نبود ، بعد در مجلس بلوا شد كه دروغ گفتيد اگر تأييد رهبري نبود ما رأي نمي داديم بعد دفتر رهبري بيانيه اي بر صحت تأييد رهبري دادند كه يعني بله نظر رهبري اين بوده ، و نايب امام زمان كه علم غيب دارد ايشان را تأييد كردند و بعد آن افتضاح تقلب و تجاوز بر پا شد . بعد از رسوائي مدرك هر چه احمدي نژاد كرد كه ماجرا را جمع كند نشد و روز به روز هم بيشتر به فضاحت كشيده شد ، تا جائي كه كردان شد ضرب المثل و فحش و اشل بي سوادي و دزدي و جعل و حقه بازي و . . . به دليل داشتن اطلاعات زياد از داخل حكومت نشد كه كنارش بزنند يا بي سر و صدا حذفش كنند در جلسه استيضاح در مجلس به وضوح گفت كه اگر بيشتر از اين آبرو ريزي كنيد من آبروي خيلي ها را مي برم ، به راستي كردان چه مي دانست كه اينقدر با وي مدارا مي شد ؟
وي مهره سوخته اي بود كه وجودش باعث خجالت و آبروريزي شده بود و هيچ چيز جز مرگ وي باعث خاتمه اين ماجرا نمي شد ، اين همه اصرار بر داشتن انواع و اقسام بيماري هاي صعب و العلاج براي چيست ؟ همين 2 ماه پيش بود كه از كبر و غرور كارمندانش را براي چندر غازي سگ خطاب كرده بود و خزعبلاتي از جمله اينكه خداوند به من قدرت پيش بيني آينده را داده را اظهار مي داشت ، در عرض سه هفته به صد جور بيماري مبتلا شد و مرد !؟ توهم نيست ولي مرگ كردان عجيب و بيشتر شبيه به قتل عمدي مي باشد تا بيماري ، سابقه اين حكومت در انجام اين قتل ها از جمله خودي ها كم نيست ، سعيد امامي يكي ازمهره هاي سوخته بود كه رازهاي بسياري را در كاسه واجبي سر كشيد و با خود برد .

No comments: