من ای خدا به تو نالم ز زاهدان ریایی
که عالمی بفریبند با قبا و ردایی
به خلق حُرمت می، میکنند ذکر ولی خود
ز خون بیگنهان مست هر صبا و مسایی
به گاه موعظه آزار مور را نپسندند
به قتل و غارت شهری کنند حکمروایي
دهند مردم بیچاره را به پنجۀ جلاد
نه شرمشان ز پیمبر، نه بیمشان ز خدایی
بیا که خون شده جاری، به جای آب به تبریز
به حکم شاه و به فتوای چند شیخ ریایی
به بندگان خدا بسته گشت راه معیشت
ولایتی شده مفلوک و مبتلا به گدایی
خدا که امر عبادش حواله کرده به شوری
حرام بشمرد این ابلهان ریش حنایی
بلی، ز گاو مجسم مجو فضیلت انسان
که آدمی نه به ریش است و نی قبا و کلایی
**********
تاریخ مشروطه کسروی، جلد 2 ، صفحه 733
شاعر: میرزا جعفرآقا خامنهای
No comments:
Post a Comment