Thursday 3 September 2009

صحبت جمهوریت از بین رفت

جان پسر، گوش به هر خر مکن........ بشنو و باور مکن
.
تجربه را باز مکرر مکن ...........    بشنو و باور مکن

مملکت ما شده امن و امان .......... از همدان تا طبس و سیستان

مشهد و تبریز و ری و اصفهان ...   ششتر و کرمانشه و مازندران

امن بود ، شکوه دگر، سرمکن

بشنو و باور مکن

یافته اجحاف و ستم خاتمه…… نیست کسی را ز کسی واهمه

هست مجازات برای همه……. حاکم مطلق چو بود محکمه

محکمه را مسخره دیگر مکن
بشنو و باور مکن

نسخ شد آئین ستم گستری…… هیچ دخالت نکند لشکری

در عمل مذهبی و کشوری…… نیست به قانون شکنی کس جری

شکوه سپس بر سر منبر مکن

بشنو و باور مکن

صحبت جمهوریت از بین رفت .... غصه مخور این نیت از بین رفت

فرقه بی تربیت از بین رفت ........ زمزمه عاریت از بین رفت

خاطر آسوده مکدر مکن

بشنو و باور مکن

نیست بر این ملت یک لا قبا ...... فکر اجانب پس از این رهنما

هست دگر موقع صلح و صفا ..... نیست زهم دولت و ملت جدا

واهمه از توپ شبندر مکن

بشنو و باور مکن

تکیه دولت همه بر ملت است ..... ملت از آن، حامی این دولت است

لندن از این حادثه در حیرت است ... مسکو از این واقعه در زحمت است

دولت حقه است، فغان سر مکن

بشنو و باور مکن

آنکه نکردست جوانان بگور ....... زر نستاندست ز مردم بزور

پازده زیر چهل و یک کرور ...... لندنیان را بنمودست بور

زو طلب خویش مکرر مکن

بشنو و باور مکن

نیمه شبها سر بیراهه راه ....... کشته شد ار چند نفر بیگناه

بود غرض راحت خلق اله ...... هست سفارت سخنم را گواه

جان بده و مفسده شر مکن

بشنو و باور مکن

****************
قسمتي از جمهوري نامه ميرزاده عشقي مناسب با حال هواي اين روزهاي ما

No comments: